نوع مقاله : مقاله مروری
نویسندگان
1 داستادیار، پژهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی، تهران، ایران
2 استادیار، پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Rape or sexual assault is one of the serious criminal offenses and the detection of body fluids originating from sexual activity has long been considered as a critical aspect of criminal investigations both at crime scenes and in the laboratory. Therefore, many studies are being conducted to identify the latest and most accurate methods for diagnosis of suspected samples of sexual secretions, which has successfully led to the emergence of different tests for the detection of semen and vaginal secretions into different crime laboratories of the world. Tests used to identify sexual secretions include two categories of preliminary and confirmatory tests, so that pertinent confirmatory tests and forensic DNA tests are essential tools for solving cases of rape and assault to bring offenders to justice.
In this review, current tests for identifying sexual secretions have been criticized, including the use of DNA typing, RNA investigation, epigenetics, spectroscopic techniques, kits, and immune-chromatographic methods. It should be noted that these methods, along with their strengths, also have weaknesses that are discussed in this article.
Given the importance of identifying susceptible spots of sexual secretions in solving criminal cases, it is necessary and properly important for criminal science experts to understand and apply these laboratory methods.
کلیدواژهها [English]
شناسایی لکههای مشکوک به ترشحات جنسی در علوم جنایی
سمانه نبوی فرد[1]* شیرین جلیلی1
چکیده
تجاوز یا حمله جنسی یکی از جرایم جنایی جدی است و از دیر باز شناسایی مایعات بدن ناشی از فعالیت جنسی یکی از جنبههای مهم تحقیقات جنایی هم در صحنه جرم و هم در آزمایشگاه محسوب میشود. از اینرو مطالعات فراوانی در خصوص بررسی جدیدترین و دقیقترین روشهای شناسایی نمونههای مشکوک به ترشحات جنسی در حال انجام است که منجر به ظهور تستهای مختلفی برای شناسایی ترشحات واژینال و منی شده است که بطور موفقی در ازمایشگاههای جنایی مختلف دنیا انجام میشوند. تستهای که برای شناسایی ترشحات جنسی بکار میروند شامل دو دسته تستهای مقدماتی و تستهای تاییدی میباشند بطوریکه تستهای تاییدی و تست های DNAمربوطه به عنوان یکی از ادلههای ضروری معرفی مجرمان به عدالت محسوب میشوند. در این بررسی، انواع آزمایشهای مرسوم برای شناسایی ترشحات جنسی از جمله DNA تایپینگ، بررسی RNA ، اپی ژنتیک، روشهای اسپکتروسکوپی، کیتها و روشهای ایمونوکروماتوگرافی مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند. لازم به ذکر است که این روشها، همراه با نقاط قوتی که دارند، دارای ضعفهایی هستند که در این مقاله مورد بحث قرار میگیرند. با توجه به اهمیت شناسای لکههای مشکوک به ترشحات جنسی در حل پروندههای جنایی، آشنایی و بکارگیری این روشهای آزمایشگاهی برای کارشناسان علوم جنایی بسیار لازم و ضروری می باشد.
واژگان کلیدی: تجاوز، ترشحات جنسی، جنایی، شناسایی.
1- مایع سِمِن (منی[2])
این مایع یکی از رایجترین مایعات بدن است که در صحنههای جرم دیده میشود. بخصوص در جرایمی که منجر به تجاوز به عنف و خشونتهای جنسی میباشد. کشف لکههای سِمِن در جرائم خشونت بار مانند تجاوز به عنف منجر به قتل و خفگیهای جنسی، از نظر اثبات وقوع جرم و ویژگیهای ژنتیکی شخص متجاوز از اهمیتی ویژهای برخوردار است. منی مایعی سفید رنگ متمایل به خاکستری با ظاهری پوسته مانند است که بویی شبیه به کلورین دارد. زمانی که این مایع خشک شود، سفت شده و به شکل نشاسته در میآید. مجاورت آن با عوامل خارجی مانند خون و.... سبب فساد آن میشود. ممکن است مقادیر ناچیزی که از این مایع در صحنه های وقوع جرم بهجا مانده باشد و در مراحل اولیه جستجو با چشمان غیرمسلح دیده نشود، اما بایکسری روشهای آزمایشگاهی حساس و دقیق میتوان در صورت وجود مقادیر بسیاراندک، آن را شناسایی کرد و مورد بررسی قرار داد. از آنجائیکه غلظت سلولهای اسپرم در مایع منی بسیار بیشتر از غلظت گلبولهای سفید در خون است به همین دلیل مقدار کمتری از منی برای آزمایشات بخصوص آزمایشات ملکولی نسبت به خون مورد نیاز است و از اینرو مقادیر بسیار جزیی باقی مانده نیز میتواند در حل پروندههای جنایی بسیار موثر باشد ( کریستین و همکاران[3] ،2000: 103).
آزمونهای مربوط به شناسایی مایع سمن عمدتا بر روی نمونههای که از تجاوزات جنسی بهدست آمده انجام میشود. این نمونهها بهطور معمول از واژن، گاهی اوقات از دهان یا مقعد توسط سوابی که مخصوص این کار میباشد و در کیت بررسی نمونههای تجاوزات جنسی موجود میباشد، جمعآوری میگردد. علاوه بر این لباس زیر و ملحفهها نیز جزء مواردی هستند که در تجاوزات جنسی احتمال وجود مایع منی و ترشحات جنسی در آنها وجود دارد و جزء نمونههای میباشند که برای بررسی وجود ویا عدم وجود این مایع مورد آزمایش قرار میگیرند. بسته به شرایط وقوع جرم اقلام دیگری نیز ممکن است برای آزمایش مایع منی جمعآوری شوند. آزمونهای شناسایی مایع منی را بطور کلی میتوان به دو دسته مقدماتی و تاییدی تقسیم کرد، که هر کدام از این تستها بر اساس ترکیبات موجود، متفاوت میباشند. جدول 1 ترکیبات تشکیل دهنده ترشحات جنسی را نشان میدهد.
جدول 1 ترکیبات اساسی تشکیل دهنده ترشحات جنسی.
ترکیبات تشکیل دهنده |
ترشحات جنسی |
آنتیژن ویژه پروستات، اسید فسفاتاز، اوره، اسپرمین، سمنوگلین، کولین، اسپرماتوزوا، روی، فروکتوز، اسید لاکتیک، اسید سیتریک، ایمونوگلوبولینها، اسید اسکوربیک. |
مایع سِمِن |
اسید لاکتیک، اسید فسفاتاز، اسید سیتریک، اوره، پپتیداز واژینال، اسکوالن، پیریدین، اسید استیک، سلولهای پوششی گلیکوژنه شده. |
مایع واژینال |
1-2- تستهای مقدماتی مورد استفاده برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی کشف شده از صحنه جرم
تستهای مقدماتی معمولاً نسبت به یک مایع بدن، غیر ویژه و غیر گزینش پذیر هستند و برای شناسایی اولیه ترشحات بیولوژیکی که از صحنه جرم کشف میشوند مورد استفاده قرار می گیرند (مرادی و خارا، 1394: 2).
اشعه ماورای بنفش(UV) ، تست کریستال و اسید فسفاتاز جزء تستهای مقدماتی بهکار برده شده برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی میباشند که در مراحل اولیه شناسایی این نوع لکهها، در اکثر آزمایشگاههای جنایی مورد استفاده قرار میگیرند.
1-2-1- استفاده از اشعه ماوراء بنفش در شناسایی لکههای مشکوک به منی
اشعه ماوراء بنفش مدت طولانی است که بهعنوان یک روش شناسایی مایعات بیولوژیکی از جمله ترشحات جنسی همانند مایع منی بهکار برده میشود. این مایع وقتی در معرض طول موج معینی از نور قرار میگیرد دارای خاصیت فلورسانس می شود. از اینرو لکه مربوطه در اثر تابش اشعه ماوراء بنفش به آن نور درخشانی از خود ساطع میکند. این ویژگی میتواند در نمایان کردن این مایع که در صحنه جرم موجود میباشد، موثر واقع
شود. منابع تامین کننده نور ماوراء بنفش، امواجی با طول موجهای مختلفی در محدوده 320 تا 400 نانومتر را
تولید میکنند. در اثر تابش این امواج به لکههای که حاوی مایع سمن هستند، باز تابش نوری، با طول موجهای بلندتر از نور تابیده شده دراین مایع ایجاد میشود که سبب درخشش این لکهها در اثر تابش نور ماوراء بنفش میگردد. این امواج باز تابشی در حدود 300 تا 700 نانومتر میباشند و دارای دو پیک مشخص در حدود 460 تا 520 نانومتر و دیگری در محدوده 600 تا 700 نانومتر است.
در این خصوص میتوان به مطالعهی که زندیه و همکارانش با استفاده از پردازشگر نوری PL500 انجام دادهاند اشاره داشت. هدف این مطالعه جداسازی مایع منی انسانی و حیوانی در شرایط مختلف و انواع رنگهای پس زمینهای الیاف مختلف انجام شد. در این مطالعه لباسهای آغشته به نمونههای مایع منی و بزاق برای 5-3 هفته نگهداری شدند و برخی از آنها توسط دترجنتهای خانگی و آب با دمای 30 درجه سانتیگراد شستشو شدند، سپس با استفاده از پردازشگر نوری قابل حمل PL500 و با طول موجهای 320 نانومتر ماورای بنفش تا 700 نانومتر نور مرئی و مادون قرمز و عینکهای رنگی و فیلترهای مختلف لکههای منی و بزاق مورد شناسایی قرار گرفتند (زندیه و سعادتی، 1388: 1).
در مطالعه ای که در سال 2015 توسط هارل[4] و همکارانش صورت گرفته بود توانستند از طریق شناسایی لکههای برجای مانده سمن که بر روی لباس قربانی باقی مانده بود گروه خونی فرد متهم را تعیین کنند. این گروه از طریق بکارگیری منبعی با شدت نوری بالا توانستند که لکههای مشکوک به مایع منی را هم در تاریکی شب و هم در نور روز با طول موج بین 415 تا 490 نانومتر شناسایی کنند. بعد از شناسایی لکههای منی با این روش آنها توانستند با استفاده از روش جذب – شستشو[5] گروه خونی فرد صاحب لکههای مایع منی را شناسایی کنند و از این طریق توانستند پرونده قتل دختر پنج سالی که بر اثر تجاوز به قتل رسیده بود را شناسایی کنند (هارل و همکاران، 2015: 2و3)
البته باید این نکته را در نظر گرفت که بعضی از مایعات بیولوژیکی از جمله بزاق نیز در اثر تابش اشعه ماوراء بنفش از خود نور فلورسانس ساطع میکند. ممکن است این روش برای شناسایی لکههای که حاوی مایع منی قدیمی باشند، موثر نباشد. بههمین دلیل برای اجتناب از نتایج مثبت کاذبی که در خصوص سایر ترکیبات ایجاد میگردد، بهکارگیری تستهای دیگری در کنار اشعه ماوراء بنفش، الزامی میباشد ( جاکسون و هادی[6] 2007: 365).
1-2-3- شناسایی لکههای مشکوک به وجود اسپرم با آزمون کریستال
از تستهای مقدماتی دیگری که برای شناسایی مایع سمن بکار میرود، آزمون کریستال است. این روش شناسایی یکی از قدیمیترین روشهای مورد استفاده برای تشخیص این مایع میباشد که تا حدودی شبیه به آزمون کریستال برای خون است. در آزمون فلورانس[7] که جزء تستهای کریستال میباشد، از محلول ید-یدید برای کریستال کردن کولین موجود در منی بهصورت یدید کلولین استفاده میشود. در حالی که در تست باربریوس[8] پیکریک اسید باعث کریستال شدن اسپرمین موجود در مایع سمن به اسپرمین پیکرات است. بهغیر از تستهای ذکر شده، چندین روش آنزیمی و کروماتوگرافی نیز برای تشخیص و شناسایی اسپرمین و کولین موجود در لکههای منی موجود در صحنه جرم وجود دارد که به اقتضاء امکانات آزمایشگاههای ذیربط، از این تستها در شناسایی لکههای مایع منی استفاده میشود.
1-2-4- شناسایی لکههای مشکوک باآزمون اسیدفسفاتاز
بیشترین تست مقدماتی که در شناسایی و گاهی اوقات سنجش کمی لکههای مشکوک به منی بهکار گرفته میشود، تست اسید فسفاتاز است که از آنزیم اسید فسفاتاز موجود در مایع منی که به SAP [9]معروف است، استفاده میشود. اسید فسفاتاز آنزیمی، پروتئینی است که از چندین زنجیره پلیپپتیدی تشکیل شده است. ساختار فضایی آن به گونهای است که پس از قرارگیری سوبسترایش در جایگاه فعال آن باعث کاتالیز واکنش آنزیمی مربوطه میشود. این آنزیم متعلق به گروه آنزیمهای هیدرولاز میباشد و بهصورت چندین فرم ایزوآنزیم با عملکرد آنزیمی رایج که شکست هیدرولیتیکی استرهای منو فسسفات است، وجود دارد.
بهطور معمول مایع منی انسان شامل مقادیر زیادی از آنزیم اسید فسفاتاز است، که با غلظتی در حدود 1/0 تا 3/0 میلیگرم در میلیلیتر توسط غده پروستات تولید میشود. فعالیت آنزیم اسید فسفاتاز در سایر مایعات فیزیولوژیکی موجود در بدن از جمله سرم بسیار کم و یا بطور کل فاقد فعالیت است. مقدار اسید فسفاتاز موجود در مایع واژینال بسیار کمتر از مایع منی است، بنابراین میتواند یک آزمایش تشخیصی برای نمونههایی باشد که احتمال آغشتگی مایع منی با مایع واژن در آنها وجود دارد.
اولین بار در سال 1940 از آنزیم اسید فسفاتاز بهعنوان یک شناساگر برای شناسای لکههای مشکوک به مایع منی استفاده شده است. این روش آزمایشگاهی از آن به بعد در اکثر آزمایشگاههای جنایی و پزشکی قانونی برای شناسایی و غربالگری لکههای مشکوک به مایع منی استفاده میگردد. برای سنجش آنزیم اسید فسفاتاز روشهای متعددی همچون الکتروفورز، الایزا و رادیو ایمنواسی وجود دارد. روش متداول اندازهگیری این آنزیم کالریمتری یا همان رنگ سنجی میباشد.
اسید فسفاتاز باعث هیدرولیز فسفات آلی به محصولی میشود که قادر است با نمک کروموژن[10] دیازونیوم [11]یک ترکیب رنگی تولید کند. این آنزیم در حضور فسفریک اسید با pH حدود 5 تا 6، مناسبترین فعالیت را دارد. این آنزیم، در اثر واکنش هیدرولیزی که کاتالیز میکند باعث تبدیل سوبسترای خود، به فنل و یون فسفات میشود. فنل تولید شده با نمک دیازونیوم که یک کروموژن است یک کمپلکس رنگی بنفش ایجاد میکند، که نشان دهنده مثبت بودن آزمایش و وجود منی در نمونه مورد آزمایش است. این واکنش، پایه تمام تستهای است که بر اساس اسید فسفاتاز برای شناسایی مایع منی بکار گرفته میشوند. با توجه به اینکه این آنزیم به طور عمده با غلظت بالای در پروستات و حدود هزار برابر بیشتر درمایع منی نسبت به سایر مایعات بدن وجود دارد، اساس استفاده در آزمایشات جنایی و پزشکی قانونی شده است. این واقعیت در علوم قضایی و جنایی کاربرد زیادی پیدا کرده است، زیرا تشخیص وجود اسید فسفاتاز پروستات در مقادیر بیشتر از سه برابر معمول در بافت واژینال به عنوان شاهدی مبنی بر وقوع یک تجاوز جنسی قلمداد میشود. آزمایش دیگری که تایید میکند این آنزیم منشاء منی دارد تا مایع واژینال از طریق بررسی و میزان سنجی مقادیر ایزوآنزیمهای گوناگون اسید فسفاتاز است که در پروستات یافت میشود. در صورتی که این ایزوآنزیمها در ترشحات واژینالی دیده نمیشوند. علاوه بر این همزمان با این تست عموما یک تست آنتیژن ویژه پروستات (PSA) نیز انجام میشود که وجود اسپرم را تصدیق میکند ( پی. هوف و وان دی وورد[12]،46:1992).
یکی از بهترین سوبستراهای که برای این واکنش به منظور شناسایی مایع منی بکار میرود، آلفا نفتیل فسفات به همراه برنتامین فست بلو میباشد. ترکیب دیگری که میتواند یک سوبسترای مناسب برای این واکنش باشد بتا نفتول به همراه فست گرنت بی و آلفا نفتول بههمراه فست رد میباشد. علاوه بر ترکیبات ذکر شده تیمول فتالئین سدیم منوفسفات برای این آنزیم بسیار انتخابپذیر و پایدار است و نسبت به ترکیبات ذکر شده، خطر کمتری برای پرسنل استفاده کننده دارد ( سیدن و دونکن[13]،1983: 207).
برای انجام آزمایش لکه مشکوک به منی، با رعایت نکات اصولی بعد از جمعآوری از صحنه جرم با یک برگ کاغذ واتمن مرطوب شده و سپس معرف اسید فسفاتاز که معمولا ترکیبی از آلفانفتول و کلرور روی است، روی آن اضافه میشود. تشکیل کمپلکس بنفش رنگ، در فاصله زمانی30 ثانیه دلیل وجود مایع منی و مثبت بودن آزمایش است.
البته در این آزمون احتمال بروز نتایج مثبت کاذبی نیز وجود دارد. بهعنوان مثال برخی از ترکیبات گیاهی و حتی اسید فسفاتاز واژن (VAP)، میتوانند باعث بروز نتایج مثبت کاذب شوند. بنابراین این روش نمیتواند بهعنوان یک تست تاییدی در نظر گرفته شود. یک راه برای جلوگیری از نتایج مثبت کاذب بالقوهای که برای VAP بوجود میآید، تغییر رنگی است که در عرض 5 تا 30 ثانیه برای اسید فسفاتاز موجود در مایع منی رخ میدهد. زیرا در ترشحات واژینال غلظت خیلی کمتری از اسید فسفاتاز دارد، و هرگز نمیتواند در این فاصله زمانی باعث تغییر رنگ مورد نظر شود. آزمایش دیگری که میتوان بر اساس آن اسید فسفاتاز منی و واژینال را از هم متمایز کرد روش ایزو الکتریک فوکوزینک و الکتروفورز ژل پلی اکریل آمید میباشد. در آزمونهای مربوط به شناسایی SAP معایبی وجود دارد، از جمله اینکه آنزیم در اثر قرار گیری در معرض گرما و مواد شیمیایی تخریب میگردد که خود باعث بروز خطا در نتایج آزمایش میشود.
در سال 2017 کیتی تحت عنوان اسپرم ترکر[14] توسط بروگز[15] و همکارانش، به عنوان یک محصول تجاری ویژه برای تشخیص و ردیابی مایع منی طراحی شد. این محصول جدید امکان استفاده از خاصیت اسید فسفاتاز را به عنوان یک کیت غیر سمی بهبود بخشید. یکی از مهمترین مزایای این کیت نسبت به روشهای مرسوم اسیدفسفاتاز این است که بعد از شناسایی نمونه توسط این کیت مجددا میتوان از نمونه شناسایی شده برای آزمایشات بعدی استفادکرد و تخریب نمیشود، در صورتیکه در سایر روشهای شناسایی اسیدفسفاتاز نمونه شناسایی شده قابل بازگشت نیست ( بروگز و همکاران، 2017: 4-2).
1-2-5- شناسایی لکههای مشکوک به مایع سمن بر اساس تستهای مقدماتی بر اساس حضور آنزیمهای ویژه
علاوه بر تست اسید فسفاتاز تستهای مقدماتی مشابهای بر اساس حضور آنزیمهای دیگر برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی موجود در صحنه جرم وجود دارد، اما نسبت به تست SAP عمومیت کمتری دارند. یکی از این آنزیمها آمینوپپتیداز لوسین[16] (LAP)است. در یک مطالعه مقایسهای که توسط گروهی از محققین علوم جنایی انجام شده است، مشخص گردید که نتایج حاصل از آزمونهای SAP و LAP نتایج مثبت کاذب کمتری با سایر مایعات بدن انسان، میوهها، و سبزیجات را ایجاد میکند. اما این آنزیم قادر به تشخیص مایع سمن سایر گونهها نیست و نتایج منفی را در این خصوص نشان میدهد ( کیدو[17] و همکاران، 1999: 128) .
آنزیم دیگری که میتواند در شناسایی این مایع بکار رود، آنزیم گلایسیل پرولین دی پپتیدیل آمینو پپتیداز[18] یا GDA است. نتایج حاصل از این آزمایشات نشان میدهد که نمونههایی از لکههای سمن که مربوط به 24 سال پیش میباشد توسط این روش قابل شناسایی هستند. اما این آنزیم نتایج مثبت کاذبی را با مایع واژن، مدفوع، توت فرنگی، لوبیا و پیاز ایجاد میکند ( کاتسومتا، ایا و میزوتانی[19]، 1991: 357).
یکی دیگر از آزمایشات تشخیصی مایع سمن مبتنی بر آنزیم سیستئین آمینوپپتیداز [20] (CAP) است. مقدار این آنزیم دراین مایع نسبت به سایر مایعات بیولوژیکی بدن شایعتر است و حدود صد برابر بیشتر است. زمانی که این آزمایش بر روی سایر مایعات بدن از جمله مایع واژن و مدفوع انجام میشود، امکان بروز نتایج مثبت کاذبی که با برخی از آزمونهای آنزیمی که قبلا ذکر شده است، وجود ندارد. تنها نتایج مثبت کاذب برای چند میوه و سبزیجات، از جمله توت فرنگی مشاهده شده است.
آزمایشی که بر پایه آنزیم جی گلوتامیل ترانسفراز (G-GTP) با کمک نمک فست گارنت GBC و نفتیل آمین بهعنوان شناساگر برای شناسایی لکههای مشکوک به منی طراحی شده است زمانی که بر روی لکههای منی قدیمی با قدمت 23 سال انجام شد نتایج مثبتی را در خصوص شناسایی این لکههای قدیمی داشت. اما در خصوص مایعاتی از جمله شیر مادر، مایع واژن، نخود سبز، لوبیا، پیاز، توت فرنگی، سیب و آلو نتایج مثبت کاذبی را نشان میدهد.
آزمون دیگری که برای شناسایی لکههای مایع سمن بهکار برده میشود بر اساس واکنشی است که با عنصر روی (زینک) موجود دراین مایع انجام میشود، طراحی شده است. نتایج نشان میدهد این روش از نظر مقاومت و تخریب نسبت به روش SAP روشی مناسبتر، برای شناسایی و بررسی مایع سمن است. همچنین نتایج مثبت کاذبی که در خصوص شناسایی لکههای مشکوک به این مایع با سایر واکنشهای آنزیمی برای مایعات دیگر بدن، میوهها و سبزیجات ایجاد میشده است، در این روش دیده نمیشوند. از سوی دیگر این روش میتواند لکههای آغشته به مایع منی با قدمت 25 سال را به خوبی شناسایی کند( سوزوکی ، کیدو و اویا[21] 1983: 233). علاوه بر این، نتایج حاصل از آزمایشهای مربوط به تستهای نواری روی در مقایسه با تستهای نواری SAP نشان میدهد که تستهای نواری روی از نظر حساسیت و ویژگی مشابه با تستهای نواری SAP میباشند ) پی.جی. هوفت و وان دی وورد[22] 1997: 46).
1-2-6- شناسایی لکههای مشکوک به مایع سمن بر اساس کولین و اسپرمین
یکی دیگر از آزمایشات مقدماتی که مدت زیادی است بهعنوان یک تست شناسایی برای تشخیص این مایع از آن استفاده میشود، آزمایشاتی است که از طریق آنها، حضور کولین در لکه مشکوک بررسی میشود. یکی از این آزمایشات، تست فلورانس میباشد. همانطور که در قسمتهای پیشین توضیح داده شده است، این تست جزء آزمونهای کریستال برای شناسایی میباشد. در این روش مقداری از نمونه مشکوک به سمن را روی اسلاید میکروسکوپ قرار داده سپس مقداری از محلول ید و یدید پتاسیم به آن اضافه کرده، در صورت تشکیل کریستالهای سوزنی مانند قهوهای رنگ در نمونه مورد آزمایش، دلیلی بر وجود حضور منی در لکههای مورد بررسی میباشد. در این روش امکان بروز نتایج منفی کاذب به علت حساسیت کم آزمایش وجود دارد. این آزمون برای مایعات دیگر بدن از جمله مایع واژن و همچنین مایع منی گونههای حیوانی دیگر منفی است ( هوپکینس[23] و همکاران 1987: 1070). روشهای دیگری برای تشخیص و شناسایی کولین موجود در مایع وجود دارد که بر اساس واکنشی که با اکسیداز کولین رخ میدهد، طراحی شده است، و جزء تستهای کمیلومینسانس محسوب میشود. این آزمایش حاوی محلول کولین اکسیداز و لومینول میباشد ( مانابی[24] و همکاران 1991: 209). روشهای پیچیدهای دیگری نیز برای شناسایی مایع منی وجود دارد که برا اساس ایزوتاکوفروز [25]است که هیچگونه جواب مثبت کاذبی با سایر مایعات بدن، میوهها و سبزیجات ایجاد نمیکند. این آزمون برای لکههای مایع منی با قدمت ده سال دارای نتایج قابل قبول و مثبتی میباشد. همچنین در شناسایی و تشخیص مایع سمن که با سواب از واژن زن متوفی نمونه برداری شده است نیز موفق بوده است( اوکی، تسوتسومی و ایشیزو[26]، 1988: 2).
یکی دیگر از تستهای مقدماتی که در گذشته برای شناسایی مایع منی رایج بوده، اما در حال حاضر از آن استفاده کمتری میشود، شناسایی پلی آمینهای همچون اسپرمین(SPM) [27] موجود در مایع منی است. اسپرمین بیشترین غلظت را در میان پلی آمینهای موجود در مایع منی را دارد. با کمک کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا[28] (HPLC) به همراه یک استخراج ساده با این روش میتوان مایع منی را شناسایی کرد. HPLC یک روش حساس برای تشخیصSPM در مقایسه با روشهای چون کروماتوگرافی کاغذی یا همانTLC ، ایزو تاکوفورز لوله مویین و روش آنزیمی است. شایعترین نتایج مثبت کاذبی که با این روش حاصل میشود درخصوص ترکیباتی چون سس سویا است. اما با سایر ترکیبات همانند آب میوه و سبزیجات نتایج مثبت کاذبی ایجاد نمیشود ( ساتو و همکاران، 42:1996). تست دیگری که در گذشته برای شناسایی اسپرمین از آن استفاده میشد، تست باربریو[29] است،که شامل تایید میکروسکوپی کریستالهای زرد رنگ اسپرمین است. در این آزمایش وقتی لکه مشکوک به مایع منی در معرض محلول آبی اسید پیکریک قرار میگیرد کریستالهای زرد رنگ اسپرمین ظاهر میشوند. این تست نسبت به روش فلورانس نتایج قابل قبولتری برای شناسایی و تشخیص مایع منی از خود نشان میدهد.
همچنین این تست در شناسایی لکههای سمن با قدمت سه سال که دمای 150 درجه سانتیگراد بوده اند، نیز موفق بوده است. آزمایش دیگری نیز مشابه این تست بنام پانن[30] وجود دارد که جزء تستهای کریستال میباشد. در این روش از نفتول زرد بهعنوان واکنشگر استفاده میشود و وجود کریستالهای نارنجی در نمونه مورد آزمایش گواه بر مثبت بودن حضور اسپرمین در لکه مورد نظر است.
یکی دیگر از تستهای که به تازگی در شناسایی لکههای مشکوک به سمن بکارگرفته شده است تست RSIDTMمیباشد. این تست در سال 2019 توسط رودریگز[31] و همکارانش برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع سمن و نهایتا تعیین پروفایل ژنتیکی نمونههای مورد نظر در آزمایشگاه جنایی بر روی نمونههای فیلیپینی بکار گرفته شده است. این تست بر اساس شناسایی سمینوگلین[32] انسانی (Sg) از طریق ایمنوکروموتوگرافی طراحی شده است، سمینوگلین پروتئینی که به وفور در مایع منی وجود دارد. این استریپ طوری طراحی شده است که نتیجه آن با ظهور خطوط رنگی بر روی نوار قابل خوانش است. در این روش نمونهی را که حدس میزنند مشکوک به مایع منی باشد را روی این استریپ انکوبه میکنند، ظهور دو خط قرمز روی نوار نتیجه مثبت را نشان میدهد در حالی که یک خط واحد به معنی منفی بودن نتیجه تست است. حساسیت این روش به قدری است که نمونههای مایع منی که با سایر نمونهها از جمله ترشحات واژینالی مخلوط شده است را به خوبی شناسایی میکند (رودریگز و همکاران، 2019: 4و7).
روش دیگری نیز برای شناسایی لکههای مشکوک وجود دارد که با روشهای ذکر شده قبلی کاملا متفاوت است، و در حال حاضر نیز استفاده میشود ولی عمومیت چندانی در مقایسه با تست SAP ندارد. اساس این روش استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی[33] (SEM) و اشعه X برای تشخیص سدیم، فسفر، گوگرد، کلر، پتاسیم،کلسیم، و دیگر عناصر فلزی موجود در مایع منی است. این عناصر در مایعات مختلف بدن، با نسبتهای متفاوتی وجود دارند. بررسی این نسبتها منجر به شناسایی لکههای مختلف مایعات بدن میشود. نمودار حاصل از عناصر موجود در مایع سمن نشان میدهد که در میان عناصر ذکر شده، بلندترین پیک مربوط به کلر است که از طریق این پیک میتوان مایع منی را شناسایی کرد. همچنین پیک مربوط به عنصر کلسیم را نیز میتوان بهعنوان یک نشانگر برای شناسایی مایع منی بکار برد ( ساتو و همکاران, 1996: 41-43) .
1-3- تستهای تاییدی برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی موجود در صحنه جرم
1-3-1- شناسایی لکههای مشکوک به سمن بر اساس وجود اسپرم
یکی از قابل اطمینانترین روشهای تأییدی که برای تشخیص و شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی مورد قبول محققین علوم جنایی میباشد، بررسی میکروسکوپی سلولهای اسپرم موجود در مایع است. این مایع، تنها مایعی از بدن میباشد که دارای سلولهای اسپرم است. مقدار زیادی از DNA را میتوان در سلول اسپرم با روشهای مناسب رنگ آمیزی DNA مشاهده کرد. مرسومترین روش در این خصوص بررسی حالت درخت کریسمس برای اسپرم است که بر اساس شناسایی رنگ اسپرم است، که در این حالت سر اسپرم به رنگ قرمز و تاژک آن به رنگ سبز قابل تمایز است. برای مشاهده بهتر سلولهای اسپرم میتوان از محلول پروتئیناز K استفاده کرد. این آنزیم باعث از بین بردن پوشش اسپرم از طریق دناتوره کردن دیواره آن شده و موجب رویت بهتر اسپرم میگردد. روشهای رنگ آمیزی دیگری برای شناسایی سلولهای اسپرم موجود در مایع منی وجود دارد همانند هماتوکسیلین و ائوزین که نسبت به روش رنگ آمیزی کریسمس کاربرد کمتری در شناسایی اسپرم دارد ( جونز[34]، 2005: 350-357).
روش هیبرید سازی فلوئورسانت درجا (FISH)[35] یکی دیگر از روشهای میباشد که میتواند در شناسایی سلولهای اسپرم و نهایتا ترشحات مشکوک به مایع سمن مفید باشد. فیش، نام روشی است که طی آن نمونه بصـورت همراه یا جدای از پروبهـای DNA کنترل بـا کروموزومهای متافازی هیبرید شده تـا نمونه هدف شناسـایی شـود. واژه فلوئورسـانت به معنای ساطع شدن نور از یک ملکول فلوئرفر پـس ازتحریـک آن میباشد، و In Situ ااشاره به این حقیقت دارد که این روش با کروموزوم، سلول یا بافتی انجام میشود که روی یک اسلاید میکروسکوپی تثبیت شده است. بر همین اساس در سال 2011 میلر[36] و همکارانش موفق به ساخت کیتی تحت عنوان SPERM HY-LITER™ شدند که میتوان گفت اولین کیت تجاری ایمونوفلورسانس جهت شناسایی و غربالگری سلولهای اسپرم موجود در نمونههای مربوط به تجاوزات جنسی میباشد ( میلر و همکاران، 2011: 857-860).
البته روشهای میکروسکوپی دارای معایبی هستند که بزرگترین ضعف این روشها مربوط به افرادی است که مایع سمن آنها به علل طبیعی و یا وازکتومی فاقد اسپرم است که به این افراد اصطلاحا آزواسپرم گفته میشود. برای رفع این مشکل، آزمایشات دیگری مبتنی بر مواد شیمیایی برای شناسایی مایع منی توسعه یافته است.
1-3-2- شناسایی لکههای مشکوک بر اساس آنتیژن اختصاصی پروستات[37](PSA)
یکی از این تستهای تاییدی که مورد قبول تمامی کارشناسان علوم جنایی میباشد و با اهمیتتر از جستجوی سلولهای اسپرم در مایع منی است، آزمایشی است که بر اساس آنتیژن اختصاصی پروستات (PSA) طراحی شده است. آنتیژن اختصاصی پروستات برای اولین بار توسط هارا[38] و همکارانش درسال 1971 بهعنوان یکی از ترکیبات اصلی در مایع منی با غلظت بالای 106میکروگرم در لیتر کشف گردید. PSA در سال 1979 از بافت پروستات جدا شد و جزء آنزیمهای پروتئازی طبقه بندی میشود و درخانواده سرین پروتئازها قرار میگیرد. این آنزیم فعالیتی مشابه با کیموتریپسین دارد و براساس عملکرد، ساختمان و جایگاه ژنی عضو خانواده کالیکرئینها[39] محسوب میشود ( یوسف[40] و همکاران،1999: 4254).
PSA به اشکال مختلف درپلاسما وجود دارد، از سلولهای اپیتلیال غده پروستات ترشح میشود. نقش فیزیولوژیکی مهم آن ذوب منی منعقده شده بعد از انزال میباشد و سبب روان شدن منی شده و موجب حرکت آزاد اسپرم میگردد. در پروستات آنزیم PSA به شکل یک پیش مولکول غیرفعال است که توسط کالیکرئین 2KLK2 فعال میگردد. در پروستات، غلظت یون روی ده برابر بیشتر از سایر مایعات بیولوژیک است که از فعال شدن این آنزیم درpH قلیایی، جلوگیری میکند. آنزیم PSA به علت وجود اسید لاکتیک و pH اسیدی که در محیط واژینال وجود دارد خاصیت بازدارندگی خود را از دست داده و به فرم فعال خود، تبدیل میشود. گرچه نقش PSA دربافتهای دیگر به خوبی شناخته نشده است، ولی بعضی از پژوهشگران معتقد هستند که این پروتئین میتواند بهعنوان یک فاکتور رشد سلولی عمل نماید. PSA همچنین موجب تجزیه و انحلال کوآگلوم یا همان موکوس گردن رحم شده و ورود اسپرم به رحم را تسهیل میکند. این آنزیم حتی در مردان آزواسپرم که فاقد اسپرم هستند نیز، وجود دارد. به همین دلیل PSA بهعنوان یک نشانگر زیستی مناسب برای تشخیص مایع منی محسوب میشود، که حتی در مردان فاقد اسپرم یا وازکتومی شده که مجاری اسپرم ساز آنها بسته میباشد نیز وجود دارد و یک راه مطمئن در شناسایی مایع منی در این افراد است. این آنزیم به مقدار بسیار جزیی در بعضی از مایعات بیولوژیکی بدن مثل شیر و ادرار جنس مونث و در سرم مردان در صورت ابتلا به سرطان پروستات نیز دیده میشود. لیکن با تعیین آستانه کمی برای مایعات بیولوژیک غیر از مایع منی، نتایج مثبت کاذب قابل تفسیر خواهند بود. یک جنبه مهم این آزمایش در تشخیص PSA شامل توانایی این تست برای تشخیص نمونههای آلوده و یا کمیاب از جمله پارچههای آلوده و اجساد تجزیه شده میباشد.
روشهای اصلی همانند ایمونوالکتروفورز یا الایزا، و برخی از روشهای خاص شامل روش ایمونواسی دات بلات با پروتئین نشاندار A و همچنین روش دات ایمونوبلاتینگ، از جمله روشهای میباشند که در شناسایی PSA در آزمایشگاههای علوم جنایی و پزشکی قانونی بکار برده میشوند.
1-3-2-1- کیتهای طراحی شده بر اساس PSA برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی
در حال حاضر چندین کیت بر اساس واکنش آنتیبادی- آنتیژن بر پایه شناسایی آنتیژن PSA موجود در مایع سمن طراحی شده است، که استفاده از آنها برای کارشناسانی که در صحنه جرم هستند بسیار سریع و آسان است. یکی از این کیتها Biosign1 PSA است، که استفاده از این کیت نسبت به روش سنتی الایزا سادهتر و ارزانتر میباشد (ماهر[41] 2002: 47). این آنزیم همچنین با استفاده از روش ایمنوکروماتوگرافی و کیتABAcard قابل شناسایی است. در این روش در صورت مثبت بودن آزمایش یعنی وجود منی در لکه مشکوک مورد آزمایش، آنتیبادی منوکلونال موجود در کیت با اتصال بهPSA انسانی و حرکت در طول نوار، یک خط رنگی قابل مشاهده تشکیل میدهد. این آزمایش به روش زیر برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی که از صحنه جرم جمعآوری شده است انجام میشود. کیت مورد نظر حاوی یک لایه غشاء مانند است که روی این غشاء دو آنتیبادی منوکلونال فعال تثبیت شده است. یکی از این آنتیبادیها مربوط به شناسایی لکه مورد آزمایش است. علاوه بر این، آنتیبادی منوکلونال دیگری بهعنوان شاهد، در ناحیه کنترل بر روی غشاء تثبیت شده است. آنتیبادی که بهعنوان استاندارد در این کیت استفاده میشود با غلظت مشخصی که تقریبا حدود چهار نانوگرم در میلیلیتر است برای ایجاد خطی با رنگ مشخص در ناحیه کنترل تثبیت شده است که تقریبا برابر با میزان پاسخ دهی ناحیه آزمایش است. در بین ناحیه آزمایش و ناحیه کنترل، آنتی بادیهای پلیکلونال تثبیت شده است. نمونه را به لایه دوم که دارای دومین آنتیبادی منوکلونال نشاندار شده با طلا است، به غشاء منتقل میکنند. در صورت وجود مایع منی در لکههای جمعآوری شده از صحنه جرم، PSAموجود در نمونه، به آنتیبادی منوکلونال نشاندار شده با طلا، متصل شده و کمپلکس آنتیژن PSA و آنتی PSA نشاندار شده با طلا، تشکیل خواهد شد. در اثر خاصیت موئینگی غشاء و حرکت کمپلکس و ترکیب آن با آنتیبادی ناحیه کنترل و ناحیه استاندارد، دو خط قرمز یکی برای کنترل و دیگری برای استاندارد داخلی تشکیل میشود. تشکیل این خطوط مستقل از وجود PSA موجود در نمونه مورد آزمایش است و صحت انجام آزمایش و سالم بودن اجزاء کیت را تایید میکند. اگر نمونه مشکوک حاوی PSA باشد، کمپلکس PSA و آنتی PSA نشان دار شده با طلا به آنتیبادی منوکلونال تثبیت شده در ناحیه آزمایش متصل شده و یکی دیگر از اپیتوپهای مولکول PSA. را، شناسایی میکند. این اتصال، باعث ایجاد یک خط اضافی میشود. بنابراین در پایان آزمایش در صورت مثبت بودن وجود PSA سه خط رنگی بر روی غشاء ظاهر میگردد. خط وسط برای استاندارد داخلی و برای غلظت چهار نانوگرم در میلی لیتر PSA تنظیم شده است. که میتوان با مقایسه خط حاصل از نمونه مشکوک به مایع منی، علاوه بر شناسایی لکه مورد نظر غلظت تقریبی PSA موجود در نمونه را نیز تخمین زد ( هیالی[42] و همکاران، 2007: 126- 129).
حساسیت این کیت به اندازهای است که میتوان PSAای مایع منی که 106بار رقیق شده است را تشخیص داد و تنها نتیجه مثبت کاذب دیده شده با این کیت مربوط به نمونه ادرار جنس مذکر است ( کیارسی، لوین و پون 2001: 65). علاوه بر این کیت، کیتهای تجاری دیگری برای شناسایی مایع منی وجود دارد که عبارتند از: Chembio Medpro و Onco-screen ( هیالی و همکاران 2007: 128). این کیتها که اصولا بر پایه واکنش آنتیبادی- آنتیژن طراحی شدهاند بسیار دقیق هستند و استفاده از آنها برای کارشناسان مربوطه نیز بسیار راحت است.
یکی دیگر از کیتهای شناسایی منی، کیت Sema1 است که یک نوع کیت الایزا است که بر اساس واکنش بین آنتیبادی ضد MHS-5 و SVSA طراحی شده است. MHS-5، بهعنوان یک ایمونوگلوبولین G1 و آنتیژن اختصاصی مایع منی (SVSA)[43] شناخته شده است. این آنتیژن تنها در سلولهای اپیتلیوم کیسههای منی انسان وجود دارد. پروتئینهای عمدهی تشکیل دهنده مایع منی انسان، سمینوگلین یک و دو، هر دو حاوی SVSA هستند که میتوان آنها را توسط آنتیبادی منوکلونال ضد MHS-5 شناسایی کرد. این کیت قادر است نمونههای حاوی مایع منی که به اندازهی 106 بار رقیق شده است را شناسایی کند اما اختصاصی بودن آن به اندازه کیتهای PSA نیست.
1-3-3- شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی بر اساس ایزوآنزیمهای لاکتات دهیدروژناز و گلوتامیل ترانس پپتیداز - جی
از طریق بررسی ایزوآنزیمهای لاکتات دهیدروژناز (LDH) نیز میتوان حضور مایع منی یا خون را در لکههای مشکوک جمعآوری شده از صحنه جرم را بررسی کرد. اساس این شناسایی به حضورLDH-3 وLDH-4 بر میگردد. ردیابی این دو ایزوآنزیم توسط الکتروفورز امکانپذیر میباشد و نتایج مثبت قابل قبولی در خصوص شناسایی لکههای مایع منی با قدمت حداقل 30 هفته و نمونههای سوابی که پس از مقاربت از واژینال جمعآوری شده، را نشان میدهد (گاببی[44] و همکاران 1992: 702). با این روش حتی میتوان اسپرمهای که در مخلوطی از خون و مایع واژن قرار دارند را تشخیص داد، البته این روش در آزمایشگاههای جنایی و پزشکی قانونی مدرن معمولا استفاده نمیشود.
ایزوآنزیم دیگری که میتوان از آن برای شناسایی مایع منی استفاده کرد، گلوتامیل ترانس پپتیداز - جی[45] (GGT) است. این ایزوآنزیم در پلاسمای مایع منی نسبت به دیگر مایعات بدن بسیار فعالتر است. ایزوآنزیمهای دیگری نیز وجود دارد که از آنها میتوان برای شناسایی مایع منی بهره برد. از جمله میتوان به کراتین فسفوکیناز(CPK) و انواع مختلف استرازها اشاره داشت. اما به طور کل استفاده از این ایزوآنزیمها به اندازه روشهای که بر اساسPSA طراحی شده فراگیر و کاربردی نشدهاند.
1-4- ظهور روشهای جدید مولکولی برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی
با توجه به پیشرفتههای روز افزون علوم سلولی مولکولی در عرصههای مختلف و بهکارگیری روشهای نوین آن در زمینههای مختلف علوم آزمایشگاهی، بخصوص شناسایی مایعات بیولوژیکی کشف شده از صحنه جرم، شاهد پیشرفت چشمگیری در حل پروندههای جنایی هستیم. در این خصوص میتوان به بعضی از این روشها در رابطه با تشخیص و بررسی لکههای مشکوک به مایع منی اشاره نمود. که بر اساس وجود یکسری نشانگرهای مولکولی که در ترکیبات مایع منی دیده میشوند، این شناساییها صورت میگیرد. در این قسمت سعی شده به بخشی از روشهای جدید و در حال ظهور در حوزه تشخیص مایع منی در پزشکی قانونی و علوم جنایی اشاره شود.
همانند سایر مایعات بیولوژیکی بدن یکسری نشانگرهای ایمونولوژیکی برای مایع منی وجود دارد که با کمک آنها میتوان نمونه مایع منی مشکوک را تشخیص داد. بسیاری از روشهای تشخیصی جدیدی که در حال توسعه و به روز رسانی هستند و برای شناسایی لکه مایع منی استفاده میشوند بر اساس نشانگرهایmRNA و بر پایه همان اصولی که در حال حاضر برای تشخیص لکههای خونی بکار برده میشود، طراحی شده است. پژوهشهای بائر[46] در خصوص استفاده ازRNA در علم پزشکی قانونی و علوم جنایی برای تشخیص مایع منی مثالی در این مورد میباشد ( بائر 2007: 70-74) . روشهای مشابه دیگری برای آنالیز همزمان RNA وDNA توسط آلوارز[47] و همکارانش ابداع شده است که میتوان از آنها برای شناسایی مایع منی نیز استفاده کرد. پروتامین یک[48] (PRM1) یکی از نشانگرهای ویژه مایع منی میباشد که در حال حاضر برای شناسایی مایع منی کاربرد مناسبی دارد ( الوارز، جوسولا و بالانتین[49] 2004: 293)
در سال 2005 بالانتین و جوسولا روشی را بر مبنای RT-PCR ابداع کردن که برای شناسایی مایع منی موثر بود. اساس این روش تشخیص ژن PRM1 و PRM2 (پروتامین 1 و2) در مایع منی است. به علت اهمیتی که این روش داشت حق ثبت اختراع این آزمایش و روشهای مشابهای که برای شناسایی سایر ترکیبات دیگر مایعات بیولوژیکی بود به این محققین داده شده است. حساسیت این روش برای شناسایی نمونههای مشکوک به مایع منی نسبت به سایر مایعات بدن در بالاترین حد میباشد. بهطوریکه مقدار RNA مورد نیاز برای شناسایی مایع منی و تشخیص هر دو ژن کمتر از 200 پیکوگرم میباشد. اختصاصیت این روش به اندازهای است که این ژنها فقط در نمونههای که حاوی مایع منی باشند تشخیص داده میشوند (جوسولا و بالانتین 2005: 3-5) .این دو محقق مطالعات مشابهای را در سال 2008 بر روی لکههای مایع منی قدیمی که حدود پانزده ماه قدمت داشتند با استفاده از دو ژنPRM1 وPRM2 انجام دادند که بطور موفقیت آمیزی توانستند با کمک این آزمایش لکههای قدیمی آغشته به مایع منی را شناسایی کنند ( هاس[50] و همکاران 2008: 38) .
روش RT-PCR برای نشانگرهای دیگری از مایع منی نیز استفاده میشود. در سال 2006 نوسبامر و همکارانش از کالیکرئین 3 بهعنوان یک ژن نشانگر برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی در RT-PCR بهره بردند. آنالیز نتایج حاصل از این بررسی نشان میداد که در این آزمایش هیچ واکنش متقاطعی با سایر مایعات دیگر بدن از جمله خون، ترشحات واژن و بزاق، وجود ندارد. همچنین، این نشانگر mRNA مایع منی دارای پایداری قابل توجهای میباشد. بهطوریکه در نمونههای که بدون هیچ بافر پایدار کنندهای در دمای اتاق ده روز نگهداری شدهاند نیز قابل شناسایی میباشد. آزمایشات متعددی در خصوص حساسیت این روش انجام شده است. آنالیز نتایج این آزمایشات نشان میدهد که در شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی این روش نسبت به سنجش پروتئینی PSA حساستر و دقیقتر میباشد.
در سال 2010 فلمینگ و هاربیسون[51] با طراحی روش چندتایی mRNA برا ی ژنهای ترانس گلوتامیناز 4 مایع منی و PRM2 موفق به شناسایی لکههای مشکوک به مایع منی شدند. در این تحقیق، آنها توانستند مایع منی بدون اسپرم را شناسایی کنند. این گروه با این روش قادر به شناسایی خون محیطی، خون قاعدگی ، مایع منی و بزاق نیز شدند ( فلمینگ و هاربیسون، 2010: 249).
علاوه بر روشهای مولکولی فوق الذکر که در شناسایی ترشحات مشکوک به مایع منی بکار برده میشوند، شناسایی و تعیین هویت فرد صاحب نمونه منی بسیار حائز اهمیت میباشد. یکی از ابزارهای شناسایی متهمین تجاوز به عنف تعیین هویت نمونههای مایع منی است که قبلا از طریق تستهای تاییدی یا مقدماتی مورد شناسایی قرار گرفتهاند. از ابزار اصلی تعیین هویت از طریق نمونههای منی شناسایی شده استخراج DNA مناسب از این نمونهها است و آن هم مستلزم به دام انداختن مناسب سلولهای اسپرم موجود در ترشحات مایع منی میباشد. به علت اینکه در نمونههای منی مربوط به تجاوزات جنسی، اغلب نمونه مورد نظر با سایر نمونهها از جمله نمونه فرد مورد تعرض مخلوط میشود و اینکه مقدار آن نسبت به نمونه فرد قربانی خیلی کمتر است اصولا استخراج DNA در این موارد از نمونههای منی با مشکلات خاصی روبرو میشود. در مطالعهای که توسط گروه اوتکان اینسی[52] و همکارانش در سال 2018 صورت گرفته است، آنها موفق به ابداع تراشههای، طراحی شده خاصی، به منظور تسهیل استخراج افتراقی اسپرم در موارد پزشکی قانونی و علوم جنایی شدند (شکل یک). این تراشه جداسازی سلولهای اسپرم از سایر سلولهای که با نمونه مایع منی مخلوط شده است را تسهیل مینماید. این روش باعث افزایش بازده 70 تا 92 درصدی به دام انداختن سلولهای اسپرم شده است و از سوی باعث کاهش زمان 8 ساعتی به 80 دقیقه نسبت به سایر روشهای که قبلا به این منظور طراحی شده بودند، گردیده است (اینسی و همکاران ، 2018: 3-6) .
شکل یک : شمای از تراشه طراحی شده جهت جداسازی سلولهای اسپرم و استخراج DNA از آنها.
نمونههای مشکوکی که از صحنه جرم به عنوان مایع منی شناسایی شدهاند حاوی مقادیر زیادی از سلولهای فرد قربانی از جمله سلولهای پوششی آن فرد است، بعد از جمع آوری نمونههای مورد نظر، نمونه طی یک مرحله بر روی تراشه به مدت یکساعت در دمای اتاق انکوبه میشود. سپس تراشه مورد نظر با بافر شستشو، شسته میشود. این بافر باعث جدا شدن سایر سلولهای موجود در نمونه به جز سلولهای اسپرم از سطح تراشه میشود. در مرحلهی بعد سلولهای به دام افتاده بر روی تراشه توسط محلول استخراج DNA، مورد تیمار قرار گرفته و DNA استخراج شده از سلولهای اسپرم جهت کارهای بعدی از جمله تعیین هویت ذخیره میشوند.
2- مایع واژینال
2-1- تستهای مقدماتی و مرسوم بکار برده شده در آزمایشگاههای جنایی برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع واژینال
اگر چه مایع واژینال نسبت به سایر مایعات بیولوژیکی بدن کشف شده از صحنه جرم از جمله خون، منی و بزاق معمول و فراوان نیست. اما همان مقادیر اندکی هم که در صحنه جرم کشف میشود میتواند شواهد قابل قبولی را در خصوص تجاوزات جنسی ارائه دهد. با این حال، برای شناسایی مایع واژینال تستهای چندانی وجود ندارد شاید یک دلیل عمده، این باشد که مایع واژینال به خوبی سایر مایعات بدن از جمله مایع منی شناخته نشده است. از سوی دیگر ترکیبات مایع واژینال و سایر ترشحاتی که از دستگاه تناسلی جنس مونث تراوش میشود بر اساس چرخه قاعدگی در زنان متغییر است، و شناسایی ترکیبات و ترشحات واژینالی را از طریق یک تست خاص مشکل ساز میکند. البته چندین آزمایش مقدماتی برای شناسایی مایع واژینال وجود دارد که یک اشاره اجمالی به این روشها در این بخش خواهیم داشت.
2-1-1- شناسایی ترشحات واژینالی بر اساس سلولهای اپیتلیالی
یکی از تستهای که در شناسایی ترشحات واژینال کاربرد دارد، بر اساس شناسایی سلولهای اپیتلیالی یا همان سلولهای پوششی گلیگوژنه شده است که با استفاده از یک اسید شیف (PAS) [53] انجام میشود. این معرف باعث ایجاد رنگ قرمز گلیکوژنهای موجود در سیتوپلاسم شده که از این طریق میتوان ترشحات واژینالی را شناسایی کرد. علاوهبر این شدت رنگ ایجاد شده معیاری برای تعیین تراکم سلولها در نمونههای بهدست آمده نیز میباشد. اما از آنجائیکه میزان گلیکوژنه شدن سلولهای اپیتلیالی بر اساس چرخه قاعدگی متفاوت است، این تست روش چندان مطمئنی برای شناسایی ترشحات واژینالی نیست. همچنین، احتمال اینکه در برخی از زنان پیش از بلوغ یا در سن یائسگی هیچ سلول گلیکوژنهای وجود نداشته باشند زیاد است. بنابراین این روش به راحتی میتواند نتایج منفی کاذبی داشته باشد. در این آزمایش نتایج مثبت کاذبی در خصوص نمونههای مربوط به دهان یا مجرای ادراری مردان دیده میشود. از معایب دیگر این تست این است که، برای انجام این واکنش مقادیر زیادی نمونه احتیاج است و در نهایت، موجب از بین رفتنDNA موجود در نمونه نیز میشود ( جمیز،نوردبی و بل[54] 2002: 102).
3-2-1-2 شناسایی ترشحات واژینال بر اساس پپتیداز واژن
روش قدیمی دیگری که برای شناسایی ترشحات واژینال از آن استفاده میشود بر اساس آنزیمی به نام پپتیداز واژن است که در نمونههای مایع واژنی، وجود دارد. در این روش با استفاده از الکتروفورز در ژل نشاسته درpH ای برابر با 4/7، پپتیداز واژن سوبسترای دی پپتید ال-والین- ال- لوسین را هیدرولیز کرده که در ژل نشاسته پس از رنگآمیزی کاملا مشخص است. این روش برای هیچ یک از مایعات بدن نتیجهی مثبتی را ایجاد نمیکند و برای نمونههای حاوی ترشحات واژن تا 64 درصد موارد نتایج مثبت و قابل قبولی را ارائه میدهد. همچنین این آزمایش در شناسایی ترشحات واژینال که با مایع منی یا خون آلوده شده، نیز موفق بوده است ( دیوال[55] 1994: 243). مطالعات نشان میدهد که میتوان از سایر ترکیبات مایع واژینال از جمله استرازها، الکالین فسفاتاز، بی- گلوکورونیداز و دیافورز سلولهای اپیتلیالی نیز در شناسایی ترشحات واژینال استفاده کرد.
2-1-3- شناسایی ترشحات واژینال بر اساس گیرندههایی استروژن
در یکسری مطالعات جامعی که توسط گروهی از محققین علوم جنایی صورت گرفته است، مشخص شد که میتوان گیرندههای استروژن موجود در نمونههای آغشته به ترشحات واژینالی را با استفاده از آنتیبادیهای منوکلونال از طریق روش ایمونوهیستوشیمی شناسایی کرد. در این مطالعه نمونههای مورد آزمایش از ترشحات واژینالی زنان زنده و اجساد زنانی که فوت کرده بودند و همچنین از پوست ختنهگاه مردان و مخاط مجرای ادراری آنها جمعآوری شده بود. این نمونهها با آنتیبادی ضد گیرنده استروژن با روش ایمونوهیستوشیمی مورد آزمایش قرار گرفتند. نتایج آزمایشات متعدد نشان داد که به جزء لایههای سطحی واژینال، گیرندههای استروژن موجود در تمامی نمونههای بیوپسی واژن گرفته شده از زنانی که در قید حیات بودند صرف نظر از سن آنها، با این روش قابل شناسایی میباشد. در نمونههای که مربوط به زنان فوت شدهای که مدت زیادی از مرگ آنها سپری نشده بود (کمتر از 8 ساعت از مرگ آنها گذشته بود) نتایج مثبتی برای شناسایی گیرندههای استروژنی در نمونههای واژینالی آنها حاصل نشد. در خصوص نمونههای پوست ختنهگاه مردان و مخاط مجرای ادراری آنها این آزمایش نتایج مثبت کاذبی را نشان میداد ( هاوسمان، بالتزر و اسچلمان[56] 1996: 10-13).
2-1-4- شناسایی ترشحات واژینال بر اساس نسبت اسید لاکتیک به اسید سیتریک
یکی دیگر از راههای شناسایی ترشحات واژینالی، از طریق بررسی نسبت اسید لاکتیک به اسید سیتریک موجود در مایع واژن و مقایسه این نسبت در مایع منی است. با داشتن این نسبت میتوان وجود ترشحات واژینال را به تنهایی یا حتی در شرایطی که با ترکیبات دیگری مخلوط شده باشد را شناسایی کرد. مقدار اسید لاکتیک موجود در مایع واژن در مقایسه با مایع منی بسیار بیشتر است و بر عکس مقدار اسید سیتریک موجود در مایع منی نسبت به مایع واژینال بیشتر میباشد. بررسی این نسبتها در شناسایی مایع واژینال میتواند موثر باشد. با ایزوتاکوفورز موئینگی میتوان این نسبت را محاسبه کرد. نتایج مربوط به ایزوتاکوفورز نشان میدهد که کلیهی نمونههای که حاوی مایع منی میباشند غلظت بالاتری از اسید سیتریک را در مقایسه با اسید لاکتیک نسبت به مایع واژینال دارند. سطح سیترات موجود در نمونههای مایع واژن پس از مقاربت با گذشت زمان کاهش مییابد، که به نوعی کاهش مایع منی موجود در نمونههای حاوی ترشحات واژینالی را نشان میدهد. البته در ادرار و بزاق دهان هم مقدار کمی از هر دو اسیدهای کربوکسیلیک ذکر شده وجود دارد، اما مقدار آنها به اندازهای نیست، که بتواند در بررسیهای مربوط به مایع منی و نمونههای حاصل از ترشحات واژن سر درگمی و ابهام ایجاد کند.
2-2- روشهای جدید مورد استفاده برای شناسایی مایع واژینال در نمونههای جمع آوری شده از صحنه جرم
تقریبا همه روشهای جدید مولکولی که به تازگی برای شناسایی مایع واژینال توسعه یافتهاند بر اساس نشانگرهای mRNA طراحی شدهاند. همانطور که در مباحث پیشین توضیح داد شده است، این روشها در حال حاضر برای شناسایی و بررسی سایر مایعات بدن نیز استفاده میشوند. یکی از این روشها، روش جسولا و بالانتین میباشد که مبنی آن بر اساس آنالیز چند گانه نشانگرهای mRNA [57] و با استفاده از RT-PCR میباشد ( بالانتین و جوسولا 2007: 87) .
در این روش شناسایی مایع واژن بر اساس حضور نشانگرهای انسانی مربوط به ژنهای بتا دیفنزین یک[58] (HBD-1) و موسین 4 [59](MUC4) است. این ژنها علاوه بر ترشحات واژینال در خون قاعدگی نیز دیده میشوند، اما در خون موجود در عروق، مایع منی و یا بزاق وجود ندارند. ترشحات واژینال در مقایسه با خون، منی و بزاق، بیشترین حساسیت را نسبت به این آزمایش دارد، بهطوریکه فقط با 12 نانوگرم از RNA اولیه میتوان این دو ژن را در ترشحات واژینال شناسایی کرد( جوسولا و بالانتین 2005: 8 و 9). در تحقیقی که توسط هاس و همکارانش صورت گرفته بود، این گروه موفق شدند این دو نشانگر ژنی را در نمونههای که طول عمری حدود 15 سال داشتند را با موفقیت شناسایی کنند ( هاس 2008: 36).
در چند سال اخیر شاهد بهکارگیری روشهای جدیدی برای شناسایی ترشحات واژینالی هستیم، که البته مانند روشهای قبلی عمومیت چندانی ندارد. یکی از این روشها بر پایه شناسایی 17B-استرادیول[60] (E2-17b) طراحی شده است. این ترکیب قویترین فعالیت استروژنی را در میان تمام هورمونهای زنانه دارد. در آزمایشی که با استفاده از GC-MS روی مایعات مختلف بدن انجام شد 17B-استرادیول در تمام شش نمونهای که حاوی ترشحات واژینالی بودند با وضوح مشخصی شناسایی شدند. تنها نتایج مثبت کاذب در این خضوض مربوط به یک نمونه از ده مورد لکه مایع منی و نه نمونه لکه بزاق مربوط به جنس مونث بود. نتایج حاصل از این آزمایش با یک کیت تجاری الایزا که بر اساس یک آنتیبادی منوکلونال ضد E2-17b ساخته شده بود مقایسه گردید و نمونههای ذکر شده نیز با این کیت مورد آزمایش قرار گرفتند که نتایج این تست شبیه به آزمایش GC-MS بود. همانطور که گفته شد از معایب این روش، بروز برخی از نتایج مثبت کاذبی است که در نمونههای حاوی مایع منی، ادرار و بزاق زن بوجود میآید. یکسری مشکلات دیگری در این روش وجود دارد از جمله چسبیدن نمونههای مورد آزمایش به صفحههای شیشهای که در حین مراحل آماده سازی نمونهها ایجاد میشود. مشکل عمدهای دیگری که در این روش میتوان به آن اشاره داشت، احتمال بروز پدیده پروزون در واکنش آنتیژن – آنتیبادی است. اما با این وجود این هورمون بخاطر ویژگیهای که دارد، دارای این پتانسیل است که پس از انجام آزمایشات تکمیلی بیشتر و رفع مشکلات ذکر شده بهعنوان یک روش مناسب برای شناسایی لکههای مشکوک به مایع واژینال مورد استفاده قرار گیرد ( ساکروادا[61] و همکاران 2008: 15).
نتیجه گیری:
ترشحات جنسی، از جمله نمونههای بیولوژیکی میباشند که بعد از لکههای خون توسط ماموران ذیربط، بهوفور در صحنههای جرم کشف میشوند، بخصوص در جرایم تجاوز به عنف یکی از فراوانترین نمونههای موجود در صحنه جرم میباشند که نقش بسیار مهمی در شناسایی و کشف جرم در این گونه پروندهها دارند. لذا بکارگیری روش یا روشهای دقیق و حساس برای شناسایی این نوع ترشحات بسیار حائز اهمیت میباشد، که در راستای شناسایی صحیح نوع لکه در مراحل اولیه میتوان، با بکارگیری روشهای ژنتیک مولکولی هویت فرد صاحب نمونه، را نیز شناسایی نمود. اهمیت انتخاب روش مناسب زمانی دو چندان میشود که نمونههای به دست آمده از صحنه جرم مقدار ناچیزی داشته باشند. در این مواقع استفاده از روشهای دقیق که اصولا جزء تستهای تاییدی هستند، بسیار کارگشا میباشند. در این خصوص روشهای مولکولی که بر اساس وجود بیان یک ژن خاص که منحصرا در نمونه بیولوژیکی مورد نظر از جمله ترشحات جنسی بیان میشود از اهمیت بیشتری برخوردار میباشند، به دلیل اینکه با کمک این روشها به صورت کاملا اختصاصی میتوان نمونه بیولوژیکی مورد نظر را از سایر نمونههای دیگر تشخیص داد (بطور مثال ژن پروتامین یک که در مایع منی بروز میکند). از اینرو با استفاده و بهکارگیری مناسب روشهای نوین مولکولی در زمینههای مختلف علوم آزمایشگاهی جنایی، بخصوص شناسایی مایعات بیولوژیکی کشف شده از صحنه جرم از جمله ترشحات جنسی، میتوان شاهد پیشرفت چشمگیری در حل پروندههای جنایی باشیم.
منابع
زندیه، سعید و سعادتی، مجتبی. (1388) شناسایی مایع منی و بزاق با استفاده از پردازشگر نور (PL500)، کارآگاه،
شماره 6.
مرادی، نسرین سادات و خارا، افشین. (1394) رو شهای اسپکترومتری برای تجزیه جنایی مایعات بدن، کارآگاه،
شماره 31.
References
Zandiyeh, Saeed and Saadati, Mojtaba (1388), “Identification of Semen and Saliva Using Light Processor (PL500), Karagah Magazine, No.6.
Moradi, Nasrin and Khara, Afshin (1394), “Spectroscopic Methods for Criminal Analysis of Body Fluids”, Karagah Magazine, No.31.
Alvarez, Michelle, Jane Juusola, and Jack Ballantyne. 2004. “An MRNA and DNA Co-Isolation Method for Forensic Casework Samples.” Analytical Biochemistry 335 (2): 289–298.
Ballantyne, Jack, and Jane Juusola. 2007. Messenger RNA Profiling: Body Fluid Identification Using Multiplex Reverse Transcription-Polymerase Chain Reaction (RT-PCR). Google Patents. https://www.google.com/patents/US7270983.
Bauer, M. 2007. “RNA in Forensic Science.” Forensic Science International: Genetics 1 (1): 69–74.
Borges, Émilie, Agnès Degiuli, Stéphanie Desrentes, Céline Popielarz, Loïc J. Blum, and Christophe A. Marquette. 2017. “EVALUATION OF THE SPERM TRACKERTM FOR SEMEN STAINS ON LOCALIZATION ON FABRICS.” J Forensic Res 8 (380): 2.
Christian, Cindy W., Jane M. Lavelle, Allan R. De Jong, John Loiselle, Lewis Brenner, and Mark Joffe. 2000. “Forensic Evidence Findings in Prepubertal Victims of Sexual Assault.” Pediatrics 106 (1): 100–104.
Divall, G. B. 1994. “A New Peptidase Isozyme Which May Assist in the Identification of Vaginal Debris.” Forensic Science International 24 (4): 239–246.
Fleming, Rachel I., and SallyAnn Harbison. 2010. “The Development of a MRNA Multiplex RT-PCR Assay for the Definitive Identification of Body Fluids.” Forensic Science International: Genetics 4 (4): 244–256.
Gabby, Tina, Marilyn A. Winkleby, W. Thomas Boyce, Deborah L. Fisher, Allison Lancaster, and George F. Sensabaugh. 1992. “Sexual Abuse of Children: The Detection of Semen on Skin.” American Journal of Diseases of Children 146 (6): 700–703.
Haas, Cordula, B. Klesser, A. Kratzer, and W. Bär. 2008. “MRNA Profiling for Body Fluid Identification.” Forensic Science International: Genetics Supplement Series 1 (1): 37–38.
Harel, V. S., S. R. Khairkar, K. V. Kulkarni, and M. K. Malve. 2015. “Detection of Semen Stains in Rape Cases by a Very High Powered UV-VIS Light Source, Facilitated Conviction of Accused Person.” Journal of Forensic Research 6 (4): 1.
Hausmann, R., M. Baltzer, and B. Schellmann. 1996. “The Forensic Value of the Immunohistochemical Detection of Oestrogen Receptors in Vaginal Epithelium.” International Journal of Legal Medicine 109 (1): 10–13.
Healy, Declan A., Conor J. Hayes, Paul Leonard, Louise McKenna, and Richard O’Kennedy. 2007. “Biosensor Developments: Application to Prostate-Specific Antigen Detection.” TRENDS in Biotechnology 25 (3): 125–131.
Hooft, P., and H. Van de Voorde. 1992. “Evaluation of the Modified Zinc Test and the Acid Phosphatase Test as Preliminary Screening Methods in Sexual Assault Case Material.” Forensic Science International 53 (2): 135–141.
Hooft, Peter J., and Herman P. van de Voorde. 1997. “Bayesian Evaluation of the Modified Zinc Test and the Acid Phosphatase Spot Test for Forensic Semen Investigation.” The American Journal of Forensic Medicine and Pathology 18 (1): 45–49.
Hopkins, Harry, Kevin Noppinger, Nancie H. Jones, and R. Odger Morrison. 1987. “An Evaluation of an Enzymatic Choline Determination for the Identification of Semen in Casework Samples.” Journal of Forensic Science 32 (4): 1069–1074.
Inci, Fatih, Mehmet O. Ozen, Yeseren Saylan, Morteza Miansari, Duygu Cimen, Raghu Dhara, Thiruppathiraja Chinnasamy, Mehmet Yuksekkaya, Chiara Filippini, and Deepan Kishore Kumar. 2018. “A Novel On-Chip Method for Differential Extraction of Sperm in Forensic Cases.” Advanced Science 5 (9): 1800121.
Jackson, D., and S. Hadi. 2007. “The Use of Polilight in the Detection of Seminal Fluid, Saliva, and Bloodstains and Comparison with Conventional Chemical-Based Screening Tests. J Forensic Sci 2006; 51 (2): 361-70.” Journal of Forensic Sciences 52 (3): 740–author.
James, Stuart H., Jon J. Nordby, and Suzanne Bell. 2002. Forensic Science: An Introduction to Scientific and Investigative Techniques. CRC press.
Jones, E. L. 2005. “The Identification of Semen and Other Body Fluids.” Forensic Science Handbook, Prentice Hall, Upper Saddle River, NJ, 329–382.
Juusola, Jane, and Jack Ballantyne. 2005. “Multiplex MRNA Profiling for the Identification of Body Fluids.” Forensic Science International 152 (1): 1–12.
KATSUMATA, Yoshinao, Masakazu OYA, and Shigehiko MIZUTANI. 1991. “Limited Usefulness of Glycylproline Dipeptidyl Aminopeptidase as an Indicator of Seminal Stains.” Jpn J Legal Med I35 5: 356–359.
Kearsey, J., H. Louie, and H. Poon. 2001. “Validation Study of the ‘Onestep Abacard® PSA Test’ Kit for RCMP Casework.” Canadian Society of Forensic Science Journal 34 (2): 63–72.
Kido, A., M. Oya, Y. Katsumata, O. Suzuki, K. Fujisawa, and K. Miyake. 1999. “Comparison of the Specificity and the Sensitivity between the Leucine Aminopeptidase (LAP) Test and the Acid Phosphatase (ACP) Test.” Acta Crim. Jpn 45: 127–130.
Maher, Jeannie, Sue Vintiner, Douglas Elliot, and Lisa Melia. 2002. “Evaluation of the BioSign PSA Membrane Test for the Identification of Semen Stains in Forensic Casework.” The New Zealand Medical Journal 115 (1147): 48–49.
Manabe, F., A. Tsutsumi, Y. Yamamoto, Y. Hashimoto, and H. Ishizu. 1991. “The Identification of Human Semen by a Chemiluminescent Assay of Choline.” Nihon Hoigaku Zasshi= The Japanese Journal of Legal Medicine 45 (3): 205–215.
Miller, Kevin WP, Jennifer Old, Brian R. Fischer, Brett Schweers, Simona Stipinaite, and Karl Reich. 2011. “Developmental Validation of the SPERM HY-LITERTM Kit for the Identification of Human Spermatozoa in Forensic Samples.” Journal of Forensic Sciences 56 (4): 853–865.
Nussbaumer, Christa, Elisabeth Gharehbaghi-Schnell, and Irina Korschineck. 2006. “Messenger RNA Profiling: A Novel Method for Body Fluid Identification by Real-Time PCR.” Forensic Science International 157 (2): 181–186.
Oki, Y., A. Tsutsumi, and H. Ishizu. 1988. “Medicolegal Identification of Semen by an Isotachophoretic Assay of Choline.” Nihon Hōigaku Zasshi= The Japanese Journal of Legal Medicine 42 (1): 1.
Rodriguez, Jae Joseph Russell B., Gayvelline C. Calacal, Rita P. Laude, and Maria Corazon A. De Ungria. 2019. “Integrating Presumptive and Confirmatory Semen Tests into DNA Profiling of Sexual Assault Evidence: A Philippine Example.” Egyptian Journal of Forensic Sciences 9 (1): 45.
Sakurada, K., H. Motani, T. Akutsu, H. Ikegaya, and H. Iwase. 2008. “Identification of Vaginal Stains by Detection of 17 β-Estradiol.” Canadian Society of Forensic Science Journal 41 (1): 13–19.
Sato, S., F. Moriya, Y. Yamamoto, and H. Ishizu. 1996. “Assay of Polyamine in Semen and Seminal Stains by HPLC with Fluorometric Determination of O-Phthalaldehydederivatives.” In Current Topics in Forensic Science: Proceedings of the 14th Meeting of the International Association of Forensic Sciences, Shunderson Communications, Tokyo, Japan, 40–43.
Seiden, HOWARD, and GEORGE T. Duncan. 1983. “Presumptive Screening Test for Seminal Acid Phosphatase Using Sodium Thymolphthalein Monophosphate.” Journal-Association of Official Analytical Chemists 66 (1): 207–209.
Suzuki, O., A. Kido, and M. Oya. 1983. “Zinc Test as a New Tool for Identification of Human Seminal Stains.” Forensic Science International 22 (2–3): 231–235.
Yousef, George M., Christina V. Obiezu, Liu-Ying Luo, Margot H. Black, and Eleftherios P. Diamandis. 1999. “Prostase/KLK-L1 Is a New Member of the Human Kallikrein Gene Family, Is Expressed in Prostate and Breast Tissues, and Is Hormonally Regulated.” Cancer Research 59 (17): 4252–4256.
* نویسنده مسئول مکاتبات: jalili.shirin@yahoo.com
[2] Semen
[3] . Christian et al.
[4] . Harel
[5] . Absorption-elution
[6] . Jackson and Hadi
[7] . Florence's test
[8] . Barberio's test
[9] . Seminal acid phosphatase
[10] . Chromogen
[11] . Diazonium
[12] . P. Hooft and Van de Voorde
[13] . Seiden and Duncan
[14] Sperm tracker
[15] . Borges
[16] . Leucine aminopeptidase
[17] . Kido
[18] . Glycylproline dipeptidyl aminopeptidase
[19] . Katsumata and Mizutani
[20] . Cystine aminopeptidase
[21] . Suzuki, Kido, and Oya
[22] . P. J. Hooft and van de Voorde
[23] . Hopkins
[24] . Manabe
[25] . Isotachophoresis
[26] . Oki, Tsutsumi, and Ishizu
[27] . Spermine
[28] . Highperformance liquid chromatography
[29] . Barberio test
[30] . Puanen’s test
[31] . Rodriguez
[32] . semenogelin
[33] . Scanning electron microscopy
[34] . Jones
[35] . Fluorescence In Situ Hybridization
[36] . Miller
[37] . Prostate Specific Antigen
[38] . Hara
[39] . Kallikrein
[40] . Yousef
[41] . Maher
[42] . Healy
[43] . Seminal vessel specific antigen
[44] . Gabby
[45] . G-glutamyl transpeptidase
[46] . Bauer
[47] . Alvarez
[48] . Protamine 1
[49] . Alvarez, Juusola, and Ballantyne
[50] . Haas
[51] . Fleming and Harbison
[52] . Inci
[53] . Periodic acid-Schiff (PAS)
[54] . James, Nordby, and Bell
[55] . Divall
[56] . Hausmann, Baltzer, and Schellmann
[57] . Multiplex mRNA
[58] . Beta-defensin 1
[59] . Mucin 4
[60] . 17b-estradiol
[61] . Sakurada